گاهی گمان نمی کنی

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه بدستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود…
- ۵ نظرات شما
- چهارشنبه ۳۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۳۸
- ۶۲۱ نمايش

ماه رمضان که بشود آدم رویش میشود مستقیم قربان صدقهات برود و بگوید که چه بارها وقتی نامه عاشقانهات را میخوانده برای عشق و تنهایی عظیم و بی مثال تو غصه خورده است ...آدم رویش میشود بگوید که چقدر دلش برای شگفتانههای میهمانی تو تنگ شده چقدر دلش از آن لقمههای نورانی میخواهد که تو شبهای مهمانی به اصرار در دهان روح و قلب آدم میگذاری که تا سال بعد همین موقع ضعف نکند.. آدم دلش میخواهد هی با تو حرف بزند و تو چقدر بزرگ وکریمی که جوری در میهمانی با آدم تا میکنی انگار نه انگار که تو همه کارها را صاف و صوفش کردهای، آبروداری کردهای ... راستی واقعاً چند تا از فرشتههایت را مأمور جمع کردن سر به هواییهای من کردهای...