یلدا
یلدا نام فرشته ای است ، بالا بلند ، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره .
یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود ، با اولین شب پاییز و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید تا آدم ها زیر گنبد کبود آرام تر بخوابند .
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد . گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد .
یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت . آتش که می دانی ، همان عشق است . یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد . آتش در یلدا رشد کرد ...
فرشته ها به هم می گفتند : یلدا آبستن است ، آبستن خورشید . و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد ، دیگر زنده نخواهد ماند .
فرشته ها گفتند : فردا که خورشید به دنیا بیاید ، یلدا خواهد مرد .
یلدا همیشه همین کار را می کند ؛ می میرد و به دنیا می آورد . یلدا آفرینش را تکرار می کند .
یلدای انتظار پرده ی اول آفتابِ فردا کمی دیرتر طلوع می کند. شاید یک دقیقه دیرتر؛ همین. اما بهانه ی خوبی است برای با هم بودن ، برای رهایی از ان همه تنهایی ...
*با تشکر از بازدید شما . هر گونه استفاده از متون و تصاویر این وبلاگ ممنوع میباشد . *
- ۹۲/۰۹/۲۹
- ۸۹۱ نمايش
سلاااااااااااااااااممممممممم اقا سعید چطورین ؟؟؟
اون انونس شب 1 که صدای قلب بود شما بودین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واااااااااااااااای چ خوب بود تا چن لحظه مبهوت شدیمممممممممم و خندیدیدیمممممممممممم خخخخخخخخخخخخخخخخ صدای خودتون بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عالیییییییییییی بود خخخخخخخخخخخخ