تو که ماهی ...
نذر دستهای تو … هر وقت اضطرار و تشنگی امان می برد ، هر وقت بی ادبی ایمان را تهدید می کند،
هر وقت بی وفایی و بی معرفتی کمر می شکند،هر وقت گره های زندگی آنقدر پیچیده می شود که کسی را یارای باز کردن آن نیست...، همه دلتنگ مردی با ایمان و با ادب و با وفا و با معرفت می شوند که گره های سخت و در هم پیچیده را "بی دست" باز می کند.
پس سلام خدا و فرشتگان مقرب و پیامبران و صالحان و همه شهدا و راست گویان و راست قامتان و پاکان تاریخ هر صبح و شب بر تو باد ای پسر بی نظیر امیرالمومنین ، من کیم که شهادت بدهم که تو همان عبد صالحی هستی که یاری امام زمانت را کوچک نشمردی و سنگ تمام گذاشتی و چه نیکو برادر صبور مجاهد حمایت کننده ای هستی...و من اینجا ایستاده ام صله تولد تو که هدیهی ام البنین شجاع و مهربان به زهرا و علی و حسن و حسین و زینبی از تو که علمدار و سقا و رشید و باوفا و گره گشایی
از تو که ماهی... ماه بنی هاشم ، باز کردن گره قصه های پر غصه امام زمانم را بخواهم
که بی او ما را یارای نوشیدن نوشداروی قرآن نیست ، که بی او تشنگی و بی ادبی و بی معرفتی ما را تهدید می کند ، که بی او... عمو جان سخت می گذرد سخت...
*با تشکر از بازدید شما . هر گونه استفاده از متون و تصاویر این وبلاگ ممنوع میباشد . *
- ۹۳/۰۸/۰۹
- ۴۵۳ نمايش