جوان و جوانه

وبلاگ شخصی

جوان و جوانه

وبلاگ شخصی

جوان و جوانه

وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بابْصَارِهِمْ لَمَّاسَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
با نام تو ، اغاز میکنیم
تویی که از همه کس به ما نزدیک تری
و تنها فقط تو برایم کافی هستی ...
جوان ، جوان و جوانی ، امید ، اینده ، معنویت ، فرهنگ،اقتصاد و کارافرینی
شنیده شدن ، نیازهای ویژه یک جوان ، توجه جوان ایرانی ،رادیو جوان برای همه جوان دلان ایرانی
ویژه همه ی جوانان با استعداد و با ذوق ایرانی ، رادیو جوان ، نبضی تپنده برای جوان ایرانی
شبکه رادیویی جوان ،
موج FM ، فرکانس 88
شماره پیامک شبکه :
30000881
شماره تماس با شبکه :
02122040000-22050952

منتظر نظرات زیبای شما در پست های وبلاگ هستیم .

اخرين مطالب جوان و جوانه
آخرين نظرات شما در جوان و جوانه
نویسنده
تارنماهاي ويژه جوان و جوانه

۴ مطلب با موضوع «شوخی و طنز با عوامل رادیویی» ثبت شده است

تذکره البهنام فی باب الاحمدپور!!!

ان مالک باشگاه ، ان مدیر ماه،ان صاحب لینک ، ان قهرمان بولینگ ، ان کاتب دستور مهندس منظور شیخ الشیوخ بهنام احمدپور!!!

گویند دلبسته الکترونیک است و شیک و پیک !

نقل است زمانی در جمع اصحاب میگفت ارامش انگاه فراهم آید که هر لحظه ویرایش گردید و هردم فرم تازه بهم رسانید و هر ثانیه نظارت شوید و کنداکتور موضوعی بسازید و به سایت بگروید .

به تفسیر مورخان از پیشینیان حکومتش برقرارتر بوده و از پسینیان بیش کار سازنده کرده !

روزی یاران سوسول و موقشنگش از او پرسیدند ای شیخ الشیوخ جوانان ما ول میگردند و روی هوایند و بیکار چه کنیم ؟!

فرمود جشنواره برگزار کنید و بذر بپاشیدو جوانه بپرورانیدو ترم بگذاریدو استاد بکار گیریدو درخت بکارید و اگر نیت صدساله دارید ادم تربیت کنید !!! باشگاه ما ادم تربیت میکند . یاران سینه از هم بدریدندو چاک پیراهن پاره کردندو سربه بیابان نهادندو صد جشنواره برپا داشتند و شاخص اشتغال را به عرش رساندند 

از همین رو افتخاراتش بسیار است از شبکه اش که برتر ! تا جوایزش که بالاتر ، از شنونده که سرشار !!!! تا میزش که برقرار ... !

  • جوان و جوانه

به بهانه تغییر ریاست رسانه ملی 

یاد ایام /اندر احوالات رئیس پیشین جام جم ، عزت الله ضرغامی 

آن عزت باحال، آن طرفدار تعدیل و اعتدال، آن عاشق تصاویر آرشیوی، آن رئیس رسانه ملی، ‌آن دوستدار پیام بازرگانی، آن پخش‌کننده زنده جام‌جهانی، آن خان باصفای جام‌جم، آن صاحب پرس‌تی‌وی و العالم، آن زاده دزفول، آن برای زیردستان واندرفول، آن معاند ماهواره، آن برنامه کودکش پر از خاله، آن مبدع تله فیلم، آن دوستدار آش و حلیم، آن تکریم‌کننده چهره‌های ماندگار، آن یگانه روزگار، سلطان اهل سیما و فخر اهـل صـدا، عـزت‌الله ضـرغــامـی- انارالله‌برهانه – بر همه‌کس رئیس بود و در ساخت سریال تمام بود. از کرامات او این بود که به دوران شباب در کار عمران و سیمان بود و مدرک از پلی‌تکنیک گرفت؛‌ پس روی در سینما نهاد و معاونت سینما بدو سپردند. پرسیدند « سینما را چه به سیمان؟». فرمود «هردو 5 حرف دارند؛ سین، نون، میم، یا، الف». از این جواب، فک‌ها بیفتاد و مغزها پکید. پس معاونت سیما را هم به او دادند در عهد شیخ لاریجانی. علت را پرسیدند، گفت «نونش افتاد اما سیما نونش از سینما بیشتره». نقل است که چون کلید جام‌جم از شیخ لاریجان به او رسید، مخازن آرشیو را به طرفه‌العینی بدرانید و به جماعت برنامه‌ساز فرمود: «برید، حالش‌رو ببرید».

پس امر کرد تا هرچه فوتبال زنده در عالم باشد، پخش کنند ولو لیگ دسته 2 جزیره گالاپاگوس. و این از کرامات بود. آورده‌اند که روزی به در مسجد بلال رسید، می‌گریست و داخل نمی‌شد. حال پرسیدند. گفت «فیلم کمتر از 8 دقیقه اصلاح دیده‌ام، شرم دارم که پا در خانه خدا نهم!». آورده‌اند که در دورانش هر سریالی ساخته می‌شد، فریاد «وااعتراضا» از طبیب و بیمار و بیعار و بیطار بلند بود از فرط خوشحالی و در احوالش گفته‌اند که گفت:‌ «انا لکدام ساز اتحرک الحرکات الموزون» (ترجمه: اگر نسازم، می‌گویید این چه تلویزیونی است؟ اگر بسازم، می‌گویید این دیگر چیست که ساخته‌ای؟). و او را «حامی‌البرنامج» نامیدند چون مثل کوه پشت‌سر همه می‌ایستاد.

  • جوان و جوانه

ان افتخار داد امد به شبکه جوان ، ان ارزویش بود امدن به سازمان ان هم دوان دوان ، ان شکمش در تضاد بود با ورزش ، ان توصیه مینمود گروه تولید را به نرمش ، ان پیشنهاد میداد پی در پی به مسابقه ، ان رکورد داوری اش در جوانه بود بلکه بی سابقه ، ان مدیر باجذبه ، ان این روزها خودش را وزن نمود دید شده فربه ، ان دبیر برگزاری ، مولانا حمیدرضا جان افتخاری 

نقل است شبی غذا بخورد و خوابید ، پس به سازمان بیامد و صبح خود را شب نمود و بخوابید و چون صبح بپا گردید به سازمان امد . پس چون به اتاق خویش وارد بگردید همه را بدور خود جمع بکرد و بگفت یا عواملا! خوابی بدیدم بس دیدنی ، خواب بدیدم جوانه زده ام ، پس خبر چون به مولانا احمد پور رسید بگفتا یا حمیدرضا شروع کن جوانه را ، پس جوانه را شروع بکردند و حمیدرضا جان شادمان گشت و شهرتش بیش بود ، بس بیشتر شد . 

 

  • جوان و جوانه

طنزی خودمانی  ( قسمت اول ) 

به نظر شما ابوالفضل اینانلو در تصویر زیر بدنبال چه چیزی میگردد ؟

الف - اشیاء متفرقه !!!       ب - بدنبال یک لنگه کفش جهت پرتاب بطرف اون طرف شیشه !!!

ج - درست کردن سیم میکروفون که به دلیل خنده های زیاد ، تیکه پاره شده است !!! 

د - یک عدد سوسک زیبارو  که در ان حوالی به دنبال تفریح است !!!  

ه - راهی برای فرار از دست فریادهای تهیه کننده گرامی جارو به دست !!! 

 

  • جوان و جوانه