جوان و جوانه

وبلاگ شخصی

جوان و جوانه

وبلاگ شخصی

جوان و جوانه

وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بابْصَارِهِمْ لَمَّاسَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ
با نام تو ، اغاز میکنیم
تویی که از همه کس به ما نزدیک تری
و تنها فقط تو برایم کافی هستی ...
جوان ، جوان و جوانی ، امید ، اینده ، معنویت ، فرهنگ،اقتصاد و کارافرینی
شنیده شدن ، نیازهای ویژه یک جوان ، توجه جوان ایرانی ،رادیو جوان برای همه جوان دلان ایرانی
ویژه همه ی جوانان با استعداد و با ذوق ایرانی ، رادیو جوان ، نبضی تپنده برای جوان ایرانی
شبکه رادیویی جوان ،
موج FM ، فرکانس 88
شماره پیامک شبکه :
30000881
شماره تماس با شبکه :
02122040000-22050952

منتظر نظرات زیبای شما در پست های وبلاگ هستیم .

اخرين مطالب جوان و جوانه
آخرين نظرات شما در جوان و جوانه
نویسنده
تارنماهاي ويژه جوان و جوانه

یاد روزها ...

دوشنبه شهریور ۲۵ ۱۳۹۲

 حتما پیش آمده برایتان که بدجور احساس تنهایی کنید؟ از آن روزها که دلت می خواهد کسی کنارت باشد، با کسی درددل کنی. کسی حرفت را بفهمد؛ اما کسی را پیدا نمی کنی. ماجرا وقتی سخت تر می شود که می بینی لیست دوستانت بلند بالاست، اما حتی یک گوش هم براش شنیدن نداری، کسی سراغت را نمی گیرد.



و یاد روزهایی می افتی که مدام حالشان را می پرسیدی و روزهای تنهایی شان شانه هایت محمل اشک هایشان می شد و این روزها خبری نیست ازشان تا حالت را بپرسند و اگر هم هستند نه حرفت را می فهمند و نه می خواهند بفهمند. آنقدر درگیر روزهایشان هستند که جایی نمی بینی برای خودت.


وقتی چندین بار این اتفاق برایت می افتد کم کم از آدمها می بری و شاید اینکه آدمهای اطرافت را جدی بگیری کمی سخت می شود. دلت می گیرد از آدمها و دلت یک نفر را می خواهد که رفیق واقعی باشد. بارو بنه جمع می کنی و می روی سراغ کسی که می دانی حرفت را می فهمد. حرمی پیدا می کنی، یا جمکران را مقصدت می کنی و می نشینی گوشه ای به حرف زدن. می گویی و می گویی.


سرت را به دیوار تکیه می دهی و حس می کنی سر بر شانه دوستی صمیمی گذاشته ای. سبک می شوی.


نمیگویم اینجور وقتها یاد یک نفر و یک موضوع می افتم.

چرا که آنقدر خودخواه هستیم که وقتی ناراحتیم قطب عالم می شویم و دیگران را فراموش می کنیم.

 اما دیروز بعد از آنکه از غم ها و دلتنگیها سبک شده بودم یاد یک نفر هم افتادم. آن کس که غریب و فرید و وحید است. آن کس که هر صبح و شام دلتنگ است و هر روز مدعیان هواداری اش فریاد بر می آورند که پس چرا نمی آید و او دردمند از همین مدعیان و داغ دار سالیان دراز برای برپایی حق و گرفتن انتقام عزیزانش در غربت است.


دلم می خواهد بگویم ای کاش می توانستیم وقتهایی که تنها می مانیم و دلمان تنگ می شود، به کوه صبری فکر کنیم که بی دوست ترین است در بیابانی دور افتاده، داغدار و بی یاور.


این جور وقتها که به غربت آقایی که همه میشناسیم  فکر می کنم می گویم خدا شکرت که هستی، شکرت که دوستی، که یاوری؛ وگرنه از ما که نه تنها آبی برای مولایمان گرم نمی شود، بلکه باری بر دوش و خاری در چشمانش نیز هستیم. 

خدایا شکرت که هستی ...


*با تشکر از بازدید شما . هر گونه استفاده از متون و تصاویر این وبلاگ ممنوع میباشد . *
  • ۹۲/۰۶/۲۵
  • ۴۸۱ نمايش
  • جوان و جوانه

نظرات شما (۲)

بسیار زیبا

گاهی از اینکه حالم خیلی خوبه نگران میشم

خوب بود مخصوصا اااااااااااااااااااااااااااااااولش 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">