به تو میرسم ...
دوشنبه مهر ۲۲ ۱۳۹۲
دلم در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود.
آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند.
دل، بیقرار روح عرفات شده ، پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است . سفره دلمان اینک پیش اوست ...
*با تشکر از بازدید شما . هر گونه استفاده از متون و تصاویر این وبلاگ ممنوع میباشد . *
- ۹۲/۰۷/۲۲
- ۴۶۷ نمايش
ممنووووووووون......زیبا نوشتید.....التماس دعا......*** ** **** *****
آدمایی مثل منم فراموش نکنید