این که مدام به سینه ات می کوبد ،قلب نیست ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود .
ماهی کوچکی که طعم تنگ آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش کرده است.
قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد
خدای خوبی داریم ...
آنقدر خوب که با هر مقدار بار سنگین گناه ، اگر پشیمان شویم و توبه کنیم باز هم مهربانانه ما را می بخشد .
و آنقدر بخشنده است که باز فرصت جبران را در اختیارمان می گذارد...
آری خدای خوبی داریم ...
خدایی که مشتاقانه ما را می نگرد ،
با چنین خدای بخشنده و مهربانی ؛ ناامیدی از درگاهش معنایی ندارد...
زمین تهی‌ست ز رندان؛
همین تویی تنها
که عاشقانه‌ترین نغمه را دوباره بخوانی...
گاهی وقت ها راهنمایی میخوایم تا بتونیم راه درست رو تشخیص بدیم و به اشتباه نیفتیم .
گاهی وقت ها جمله هایی رو میخونیم و یا اونو از کسایی میشنویم که فکر میکنیم خیلی بهش نیاز داریم و اینطور هم هست . گاهی وقت ها بعضیا که برامون خیلی عزیزن جمله هایی رو به ما میگن و مارو بیشتر متوجه خودمون میکنن ...
اما اینبار اون کسی که اول و اخر با ماست مارو راهنمایی میکنه تا راه رو بشناسیم ، تا نشونه داشته باشیم ... امروز دو نشانه ... دو نشانه از دو موضوع مرتبط ...
وقتیکه به شما محبت و خوبی و مهربانی کردند شما هم بیشتر لطف کنید و یا حداقل به همان مقدار خوبی کنید چرا که خداوند از ریزترین چیزها حساب میکند . ( سوره نساء ایه 86)
انتقام بدی دیگران به همان مقدار بدی کردن است اما اگر کسی عفو کند و اهل صلح و اصلاح باشد مزد و پاداش او با خداست . خداوند انسان ظالم را دوست ندارد . ( سوره شوری ایه 40 )
آسمان را تو برآورده ای.
زمین انگار نه سنگ ریزه، که ذره ای غبار در میان این همه ستاره باشد.
این همه ستاره و این ذره کوچک و ما آدم های خردتر از غبار روی این ذره.
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
قفسم را میگذاری در بهشت، تا بوی عطر مبهم دوردستی را دوباره ببویم ؛ تا تنم را به دیواره ها بکوبم؛ تا تن کبودم درد بگیرد؛ و درد نردبانی است که آن سویش تو ایستاده ای برای در آغوش کشیدنم؛ اما من آدم متوسطی هستم و بیش از آنچه باید، خودم را درگیر نمی کنم؛ با هیچ چیز.
در بهشت هم حسرتم را فقط آه می کشم. تن نمی کوبم به دیواره ها که درد، مرا به تو برساند.
از همه دل بریده ام دلم اسیر یک نگاست.
تموم آرزوی من زیارت امام رضاست
السلام علیک ایهاالشمس الشموس
حتما پیش آمده برایتان که بدجور احساس تنهایی کنید؟ از آن روزها که دلت می خواهد کسی کنارت باشد، با کسی درددل کنی. کسی حرفت را بفهمد؛ اما کسی را پیدا نمی کنی. ماجرا وقتی سخت تر می شود که می بینی لیست دوستانت بلند بالاست، اما حتی یک گوش هم براش شنیدن نداری، کسی سراغت را نمی گیرد.
روز قسمت بود .خدا هستی را قسمت می کرد.خدا گفت:"چیزی از من بخواهید،هرچه که باشد،شما را خواهم داد.سهم تان را از هستی طلب کنید،زیرا خدا بسیار بخشنده است."
و هر که آمد،چیزی خواست.یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن.یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز.یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را.
جز مهر توام اگر دگر کیشم باد
راحت همه رنج و نوش ها نیشم باد
جز سایه لطف تو مبادا به سرم
گر یکسره ما سواى تو خویشم باد...
ای خدا
حال و روز پرنده ای را دارم که قبل از اینکه پرواز یاد بگیرد، از آشیانه به زمین افتاده است و حالا زخمی، خاکی و دلتنگ روی زمین راه می‌رود.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس
اولین حسی که با دیدن این تصویر دارین چیه ؟
وقتی که چترت خداست بگذار باران سرنوشت هر چه میخواهد ببارد
دیدین گاهی وقت ها ، وقتی موقع انجام یه کاری یاد خدا می افتی و از عمق وجود اونو پیش خودت حس میکنی حتی توی اخرین لحظه
فکر میکنی که این تویی که اول یاد اون افتادی ولی نه ، این خدا بوده که قبلش یاد تو بوده و حالا تو یاد اون هستی
گاهی وقت ها یه جوری یاد خدا بهمون ارامش میده که هیچ چیزی تو زندگی جای اونو نمیگیره
چه اتفاقاتی پیش اومده که شمارو بیشتر یاد خدا میندازه ؟